اسوه حسنه يا الگوي شايسته
اسوه حسنه يا الگوي شايسته
ميزان تأثيرگذاري الگوهاي عملي بر روحيّه و اعمال و رفتار انسانها بر كسي پوشيده نيست. از سوي ديگر هر چه سنّ كمتر باشد، بيشتر تحت تأثير الگوهاي عملي قرار ميگيرد. پس انتخاب الگوي شايسته براي خود و فرزندان بسيار مهمّ است و بهترين راهنما براي انتخاب الگوي شايسته، قرآن كريم و اهل بيت عصمت و طهارت ميباشند و نه تنها براي راهنمايي، بلكه خود معصومين عليهم السلام بهترين و شايستهترين الگوي عملي براي امّت اسلامياند همچنان كه قرآن كريم وجود مبارك رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را به عنوان اُسوه و الگوي شايسته معرّفي مينمايد:
خداوند متعال در قرآن كريم با اشاره به حقانيت رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) با بيانات متعدّد و گوناگون همچون: « انّك علي الحقّ المبين»1 « انّك لعلي هديًمستقيم»2 « انّك علي صراط مستقيم»3 در مناسبتهاي مختلف به فضيلتها و صفات نيكِ آن حضرت اشاره فرموده است: صفات و خصلتهاي نيكي مانند روءف و مهربان و رحيم بودن بر موءمنان، نوع دوستي و آرزومندِ سعادت مردم بودن، بسيار ركوع و سجده كردن، نرم خوئي، گشادگي و سعه صدر داشتن، و صدها بلكه هزاران فضيلتِ آشكار و نهانِ در وجود مقدّس آن حضرت. انّك لعلي خلق عظيم4. و حقتعالي حقوقِ مسلّم آن حضرت را بيان ميفرمايد ، مثل: پيروي از دستورات رسول اللّه(صليالله عليه و آله) كه آنرا پيروي از خداوند ميداند. ياري رساندن به آن حضرت ، سرپيچي نكردن و آزار نرساندن به پيامبر اكرم، و در كارها از خدا و رسولش پيشي نگرفتن، و رعايت ادب و احترام نسبت به آن حضرت ، همچون آهسته سخن گفتن در نزد آن حضرت، و صدا را از صداي ايشان بالاتر نبردن وآن حضرت را عاميانه صدا نزدن. و در نهايت تنها مزد رسالت را مودّت و دوستي اهل بيت آن حضرت (صلي الله عليه و آله) ميداند.
و حتّي باريتعالي علاوه بر امر كردن به موءمنان براي طلبِ رحمت و صلوات الهي بر نبيّ مكرّم اسلام (صلي الله عليه و آله)، ميفرمايد: خداوند خود بر نبيّ، رحمت و صلوات ميفرستد و همينطور ملائك الهي بر حضرتش صلوات ميفرستند. «انّ الله و ملائكته يصلّون علي النّبي يا ايّهاالّذين آمنوا صلّوا عليه و سلّموا تسليما»5.
حال با اينهمه عظمت و بزرگي و فضائل فراوانِ آن حضرت و بقول سعدي:
تو اصلِ وجودآمدي از نخست دگر هر چه موجود شد فرع تُست
هر چند با شكفتن آن نور پاك، حقيقتِ كاملِ خليفةاللّهي در زمين عينيّت يافت و بقول مولانا:
پيش از آنك نقش احمد فرّ نمود نعت او هر گبر را تعويذ بود
كين چنين كس هست تا آيد پديد ؟ از خيال روش دلْشان ميتپيد
سجده ميكردند كاي ربِّ بشر در عيان آريش هر چه زودتر
امّا چه حكمت و رازي در همنشيني سرور كائنات با آدميان بود؟ و آنهم زيستن در سرزميني سوزان و دور افتاده و در ميان قومي بدور از فرهنگ و تمدّن و اديان الهي ديگر و فاقد هر گونه امكانات .
در پاسخ به اين سؤال و گشودنِ اين راز درماندهايم، مگر آنكه به نواي دلنشين وحي الهي يعني قرآن و سيره روش حامل وحي يعني پيامبر عظيم الشأن اسلام و فرمايشات آن حضرت دل بسپاريم. هر چند:
مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز ورنه در مجلس رندان خبري نيست كه نيست
نخست آنكه: قرآن كريم درباره برانگيخته نشدن ملائك براي رسالت الهي ميفرمايد: اگر فرشتگان روي زمين قرار ميگرفتند از آسمان فرشتهاي براي آنها ميفرستاديم.6
و حقتعالي فرمايد: اگر مَلَكي را به عنوان رسول قرار دهيم او را به صورت بشر درآورده و لباس مردم را بر او ميپوشانيم.7
و حتي ميفرمايد اگر مَلَكي بهمراه پيامبر فرستاده ميشد، ديگر مُهلتي به مردم داده نميشد و هلاك ميگرديدند.8
(چون كار آزمايش آنها تمام ميشد)
و لذا خداوند متعال برانگيختن رسولش را از جنس آدميان، منّت و احسان الهي به مؤمنان ميداند، كه آن حضرت آيات الهي را بر آنها تلاوت فرموده و آنان را پاك گردانده و قرآن و احكام آن را و حقائق حكمت را به آنها بياموزد.9
ولي آنچه راز همنشيني بهترين خلايق با فرشيانست، تنها در تعليم احكام و دستورات و نشان دادن حكمت نبوده است بلكه:
راز اين همنشيني در خودِ اين همنشيني نهفته است، و لذا خداوند متعال در كتاب مبينش ميفرمايد: «لقد كان لكم في رسول اللّه اسوة حسنة لمن كان يرجوااللّه و اليوم الاخِر و ذكراللّه كثيرا».10
طبق تفاسير: هر چند آيه مباركه در مورد تأسّي و پيروي از رسول گرامي اسلام در زمينه جهاد و صبر بر دشواريها و مصائب آن ميباشد. همانطور كه رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) در جهاد در راه خداوند بسيار كوشا و در مصيبتها بسيار استوار بودند ، و نمونه آن جنگ اُحد بود.
ولي با تأكيد و بيان بعضي مفسّران بزرگ، طبق آيه شريفه اقتداء و تبعيّت از خاتم الانبياء (صلي الله عليه و آله) در تمام اعمال و رفتار نيكوست. و اين تبعيّت هم تنها از كساني صورت ميگيرد كه به خداوند و روز قيامت اميدوارند و بسيار خداوند را ياد ميكنند.
البته اين پيروي از رسول گرامي اسلام و روش زندگاني آن بزرگوار بايد به صورت صحيح و به دور از تحريف و بدعت و ابراز سليقههاي شخصي صورت پذيرد.
مفسّر عالي مقام آيةالله شهيد مطهري فرموده است: قرآن ميگويد: در وجود پيامبر (صلي الله عليه و آله) اسوه و تأسّياي است براي شما، گوئي كه وجود پيغمبر(صلي الله عليه و آله)
كانون و مركزيست كه ما از آن كانون بايد استفاده و استخراج نتايج كنيم... اينكه بيائيم تاريخ پيغمبر (صلياللّه عليه وآله) را نقل كنيم و مثلاً بگوئيم پيغمبراكرم (صلي الله عليه و آله) در فلان جا اينطور عمل كرد و در فلان جا آنطور، كافي نيست تفسير و توجيه عمل پيغمبر (صلي الله عليه و آله)مهم است. در فلان جا اينطور رفتاركرد، چرا اينطور رفتار كرد؟ آنجا چه منظوري داشت؟11
حال براي اقتداء و پيروي از پيامبر بزرگوارمان گوشِ دل به خطبه مقتدايمان اميرموءمنان علي (عليه السلام) بسپاريم:
آن حضرت ميفرمايند: «روشِ» رسول الله (صلي الله عليه و آله) براي الگو و سرمشق بودن تو كافيست. و رسول الله (صلي الله عليه و آله)در مذمّت و نكوهش دنيا و عيب آن و رسوائيها و بديهاي فراوانش، راهنماي تو ميباشد... پس به نبيّ نيكو و پاكت اقتدا كن... و محبوبترين بندگان در نزد خداوند پيروي كننده از پيامبرش ميباشد. نبيّ مكرّم اسلام (صلي الله عليه و آله) بيش از مقدار ضرورت از دنيا بهره نبرد و به آن تمايلي نشان نداد. پهلويش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنهتر بود. دنيا بر ايشان عرضه شد ولي از پذيرفتنش امتناع فرمود. از آنچه مبغوض خداوند سبحان است آگاهي داشت و از آن بيزار بود و هر چيزي را خداوند خوار و كوچك ميشمرد، آن را خوار و كوچك ميشمرد. پس اگر در ما چيزي نباشد جز محبّت آنچه را كه خداوند و رسولش از آن بيزارند، و بزرگداشت آنچه خداوند و رسولش كوچك شمردهاند، همين براي سرپيچي ما از خداوند كافيست. رسول الله (صلي الله عليه و آله) روي زمين «بدونِ فرش» غذا ميخورد و مانند بردگان (با فروتني) مينشست. و با دست خويش كفش و لباس خود را وصله ميكرد. بر مركب برهنه سوار ميشد و ديگري را هم پشتِ سر خويش سوار مينمود. پردهاي بر در اطاقش بود كه تصويرهائي در آن بود، همسرش را صدا زده فرمود: آنرا از نظرم پنهان كن كه هرگاه به آن نظر ميكنم به ياد دنيا و زيورش ميافتم. آن حضرت با تمام قلب از دنيا روگردان شد و ياد دنيا را در دلش ميراند. و دوست داشت زيور دنيا از نظرش پنهان گردد تا از آن لباسِ فاخر تهيّه نفرمايد. و دنيا را جاي قرار نداند، و اميد اقامت دائم در آن را نداشته باشد. پس دنيا را از روحش بيرون و از قلبش راند و از چشمش پنهان ساخت... در وجود رسول اللّه (صلي الله عليه و آله) چيزهائي است كه ترا به بديها و عيبهاي دنيا واقف ميسازد زيرا در دنيا گرسنه بود با آنكه منزلت خاصّي در نزد خداوند داشت. و زيورهاي دنيا از او گرفته شد با آنكه در قرب و نزديكي به خداوند، عظمتي «خاص» داشت...، پس پيرو بايد به نبيّاش اقتداء نمايد و از او تبعيّت كند. و از هر دري او داخل شد داخل شود، وگرنه از هلاكت ايمن نخواهد بود. پس همانا خداوند محمّد (صلي الله عليه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده به بهشت و ترساننده از كيفر و مجازات قرار داده است. آن حضرت گرسنه از دنيا خارج شد و به سلامت وارد منزل آخرت گشت. سنگي بر سنگ ننهاد، و دعوت پروردگارش را اجابت نمود. پس منّت خداوند بر ما چه بزرگست كه بوجود آن حضرت به ما نعمت بخشيد تا پيرويش كرده و راهش را بپوئيم.
و در آخر اين خطبه اميرالموءمنين علي (عليه الصلاة والسلام) ميفرمايند: بخدا سوگند آنقدر پيراهنم را وصله زدم كه از وصله كنندهاش شرم دارم. و كسي به من گفت: چرا لباس كهنهات را نمياندازي؟ گفتم: از من دور شو، كه صبحگاهان، رهروانِ شب ستايش ميشوند12.
و باز مولانا چه زيبا سروده است :
بر فلك محمودي اي خورشيد فاش بر زمين هم تا ابد محمود باش تا زمينيّ با سمائّيِ بلند يكدل ويك قبله ويك خو شوند
و به يك نكته ضروري اشاره ميكنيم كه كج سليقهگيها و تفسير به رأي كردنِ كلمات معصومين و نفهميدن صحيح روش و سيره آن بزرگواران خطرناك ميباشد. و دنيا داشتن غير از دنيا را دوست داشتن است. و بهره بردن از
نعمتهاي الهي در دنيا جداي از اسراف و تبذير، و اندوختن آن نعمتها و انفاق ننمودن آن در راه خدا ميباشد.
بنابراين ممكنست فقيري علاقه و حرصش به دنيا بيشتر از يك ثروتمند باشد. زيرا ممكن است ثروتمندي مالش را وديعه و امانت الهي بداند و در راه خدا و خلق خدا بكارگيرد، ولي آن فقير حاضر به جدا شدن از آن مال اندك نباشد همانطور كه روايات فراواني در مورد حالاتِ پيامبر عظيم الشأن اسلام وجود دارد كه: آن حضرت (صلي الله عليه و آله) بخشندهترين مردم بودند و هرگز درهم و ديناري نزد ايشان نميماند و بيشتر از قُوت سال را نگه نميداشتند و بقيّه را در راه خداوند انفاق مينمودند. و عاديترين خوراكها همچون جو و خرما را براي خود نگه ميداشتند. و هر چه از ايشان ميخواستند عطا ميفرمودند. و همينطور در مورد مقتدايمان اميرموءمنان علي عليه السلام كه نخلستاني داشتند كه درآمدش را صرف فقرا و نيازمندان ميفرمودند.
و يك تذكر ديگر از مولايمان اميرالموءمنينعلي عليهالسلام بشنويم كه به فرماندارشان در بصره ـ مينويسند:... امام شما از دنيايش به همين دو جامه كهنه، و از غذايش به دو قرص نان اكتفا نموده، آگاه باشيد: شما توانائي آنرا نداريد كه چنين باشيد، امّا مرا با ورع و پارسائي، تلاش و كوشش، عفت و پاكدامني، و پيمودن راه استوار و صحيح ياري دهيد...13 و اين برگرفته از عقيده رسول الله (صلي الله عليه و آله) است، و افرادِ كناره گير از بهرههاي حلالِ دنيوي را از اين كار نهي ميفرمودند و
اميدواريم با توسّل و دست به دامان آن انوار پاك شدن، بتوانيم به اين فرمايش الهي عمل نمائيم كه ميفرمايد:
«لقد كان لكم في رسول اللّه اسوة حسنة». همانا در وجود رسول خدا براي شما اقتداء و پيروي نمودن نيكوئي است.
و بايد به پيشگاهِ آن حضرت عرض كنيم:
از نِيل تو پاي وَهم لنگست وز ذِيل تو دست فهم كوتاه
و باز عرض نمائيم:
آنانكه خاكرا به نظر كيميا كنند آيا شود كه گوشه چشمي به ما كنند؟
پي نوشت ها :
12. نهج البلاغه، خطبه 158.
11. نقل از كتاب سيره نبوي.
1. النمل، 79.
13. نهج البلاغه، نامه 45.
10. الاحزاب، 21.
2. الحج، 67.
3. الزخرف، 43.
4. القلم، 4.
5. الاحزاب، 56.
6. الاسراء،94.
7. الانعام، 9.
8. الانعام، 8.
9. البقره، آيه151و آل عمران، آيه 164و الجمعه، آيه 2.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}